درس میخوانیم که کار کنیم یا...؟
امروز داشتم پیش خودم فکر میکردم که ما بزهای ایرانی همگی درس میخوانیم تا بتوانیم کاری پیدا نماییم. ولی در عمل میبایست، درس خواندن نتیجه ی انجام کاری در زندگی باشد. چرا؟ زیرا همه ی ما تا سن 17-18 سالگی کاملا همانند نسل خود(بزها) از صحبتهای پدر و مادر تبعیت نموده و درس میخوانیم. ناگهان روزی جواب کنکور می آید و آنهایی که خوش شانس هستند در کنکور قبول میشوند. و حالا به فکر انتخاب رشته می افتند، تمامی بحث در زمان انتخاب رشته برسر کار آینده است، نه چیزی دیگر. تمامی ی صحبتهای مربوط به علاقه و غیره را خودمان چریدیم، و از بین رفته. در این وضعیت، یک فردی که هیچ دیدی از کار آینده ندارد، انتخابی را انجام میدهد. حال میتوان در دانشگاه وارد شد و دید چند درصد افراد در زمان فارغ التحصیلی از انتخاب خود راضیند. اما براستی این انتخاب باید چگونه باشد؟ آیا اگر برفرض بگوییم که از زمان قبولی در کنکور تا انتخاب رشته، هر کس یکسال مهلت دارد که هر کاری را که دوست دارد، تجربه کند، مشکل حل است؟ در اینجا نیز همان بحث قبلی پیش می آید. انتخاب این شغل موقت برچه اساسی است. خلاصه اینکه ما همگی براساس تصوراتمان عمل خواهیم نمود، زیرا هیچ کسی در سن 18 سالگی، و درحالتی که از محیط دبیرستان تازه بیرون آمده و هنوز غیر از کتاب چیزی را ندیده، نمیتواند تصمیم صحیحی بگیرد. شاید بهتر بود که در طول دوران دبیرستان، به جای اینهمه کتابهای رنگارنگ، کمی هم برروی علایق فردی ی هر کس کارمیکرند،تا شاید در سن 18 سالگی، هیچ کدام ازما به هوشش افتخار نمیکرد و بجای آن برتوانایی هایش اعتماد داشت
1 comment:
اینی که گفتیو من با تمام وجودم درک می کنم.خاک تو سر این سیستم مشاوره دبیرستان های این مملکت کنن.آبدارچی مدرسه از مشاورها مفید تره
Post a Comment